۸ نتیجه برای زایمان
مژگان شاکری، نفیسه سعیدی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده
سابقه و هدف: هیپرتانسیون شایع ترین عارضه طبی حاملگی به شمار می رود. نوعی از اختلالات هیپرتانسیون که منحصرا در حاملگی دیده می شود پره اکلامپسی نام دارد که میزان شیوع آن ۷-۲ درصد است. شیوع آن در زنان نولی پار بیشتر و به ۷-۶ درصد می رسد. با توجه به اینکه در سرم زنان مبتلا به پره اکلامپسی، فعالیت آنتی اکسیدان کاهش چشم گیری پیدا می کند، ممکن است که درمان با آنتی اکسیدان در پیشگیری از پره اکلامپسی سودمند باشد. لذا بر آن شدیم تا تاثیر ویتامینC(آنتی اکسیدان) را در جلوگیری از بروز پره اکلامپسی زنان نولی پار بررسی کنیم.
روش بررسی: در این مطالعه مداخله ای، دو گروه ۱۰۰ نفری از زنان نولی پاری که هیچ بیماری سیستمیکی نداشتند، به صورت تصادفی انتخاب شدند. به یک گروه ویتامین C با دوز ۱۰۰۰ میلی گرم روزانه که بین هفته ۱۲ تا ۲۲ حاملگی شروع و تا پایان بارداری ادامه می یافت، تجویز شد و گروه دوم فقط تحت نظر گرفته شد.
یافته ها: اکثر مادران مبتلا به پره اکلامپسی، در گروه سنی ۲۵–۲۱ سال و با اندکس توده بدنی(BMI)؛ ??-?? کیلوگرم بر متر مربع (Overweight) بودند. میزان پره اکلامپسی، زایمان پره ترم و SGA در گروه ویتامین C به ترتیب ۶، ۳ و ۴ درصد بود، در حالی که این میزان در گروه شاهد به ترتیب ۶، ۷ و ۷ درصد بود.
نتیجه گیری: این مطالعه هیچ رابطه معنی داری بین مصرف ویتامین C با پره اکلامپسی، زایمان پره ترم و LBW و SGA را نشان نداد.
افسانه اختیاری، پروین امامی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به فواید شیر مادر که از نظر تغذیه ای و ایمنی بدون نقص می باشد، به نظر می رسد که باید عوامل موثر بر ترشح شیر مادر را شناخت و مادران را به استفاده از شیر خودشان جهت تغذیه شیر خوار تشویق کرد. این مطالعه جهت مقایسه میزان موفقیت شیردهی مادران با زایمان سزارین (C/S) و زایمان طبیعی (N.VD) و نیز با هدف تاثیر نوع زایمان بر تداوم شیردهی و وزن گیری شیرخواران صورت گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه آینده نگر، ۲۰۰ شیرخوار متولد شده با روش سزارین با ۲۰۰ شیرخوار متولد شده به روش زایمان طبیعی در سال ۱۳۸۳ در بیمارستان های جواهری، نجمیه و پاستور نو شهر تهران با هم مقایسه شدند. وزن شیرخواران در سنین ۵/۱ و ۳ ماهگی اندازه گیری شده و نوع شیر مصرفی (شیرمادر، شیرخشک و ترکیب این دو) تا پایان سه ماهگی بررسی و بین دو گروه مقایسه گردید.
یافته ها: در گروه با زایمان طبیعی، ۷۰ درصد مادران موفقیت کامل، ۵/۲۱ درصد موفقیت نسبی و ۵/۸ درصد عدم موفقیت در شیردهی داشتند. این میزان در مادران سزارینی به ترتیب ۴۸، ۲۹ و ۲۳ درصد بود. وزن گیری شیرخواران با زایمان طبیعی در سن ۵/۱ ماهگی بهتر از شیرخواران زایمان شده به روش سزارین بود.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که در زایمان طبیعی نسبت به سزارین، تداوم شیردهی مادران و وزن گیری شیرخواران بهتر است.
سیده فاطمه فدکی ، رویا امدادی ، مکیال رامبد ،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده
سابقه و هدف: ارتباط بین حفظ وزن بعد از زایمان و BMI مادر قبل از بارداری و پاریتی بحث برانگیز است. حفظ وزن افزایش یافته در طی بارداری می تواند یک عامل مهم در عوارض مرتبط با چاقی باشد. این مطالعه جهت تعیین تاثیر BMI مادر قبل از بارداری و پاریتی بر روی تغییرات وزن و BMI شش ماه پس از زایمان انجام شد.
روش بررسی: در مطالعه ای توصیفی-طولی، ۵۰۳ زن زایمان کرده ۱۵ تا ۴۵ سال که زایمانی ترم و بدون عارضه داشتند و منحصرا تا شش ماه پس از زایمان، از شیر خود جهت تغذیه فرزندشان استفاده می کردند، تا شش ماه پس از زایمان در بیمارستان جواهری و سایر مراکز وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی در سال ۱۳۸۵ مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه قد و وزن زنان اندازه گرفته شد. اثر BMI مادر در قبل از بارداری بر روی تغییرات وزن شش ماه پس از زایمان در پاریتی ثابت و هم چنین اثر پاریتی بر روی تغییرات وزن شش ماه پس از زایمان در BMI ثابت بررسی شد.
یافته ها: ارتباطی بین پاریتی، قد، درآمد خانوادگی، وسیله پیشگیری از بارداری، روش زایمان و سن با تغییرات وزن شش ماه پس از زایمان وجود نداشت. اما در پاریتی ثابت (پاریتی بیشتر از دو)، ارتباطی بین BMI قبل از بارداری و تغییرات وزن شش ماه پس از زایمان وجود داشت.ن
تیجه گیری: بر اساس دانسته های ما، زنان با وزن بیش از حد قبل از بارداری، اگر پاریتی ۳ و یا بیشتر باشد، خطر بیشتری برای حفظ وزن دارند. این یافته ها از نیاز به راهنمایی هایی جهت پیشگیری از حفظ وزن بیش از حد مرتبط با بارداری حمایت می کند.
ابراهیم خادم ازغدی، ،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۸۷ )
چکیده
سابقه و هدف: در آیه شریفه ۱۵ سوره مبارکه احقاف و آیه ۲۳۳ سوره مبارکه بقره، مجموع دوران بارداری و شیردهی مادران ۳۰ ماه و حداکثر دوران شیردهی ۲۴ ماه در نظر گرفته شده است، لذا چنین استنباط می گردد که حداقل زمان بارداری از منظر قرآن کریم ۶ ماه است. هدف این مقاله تعیین مرز سنی از دوران بارداری است که با افزایش ناگهانی میزان بقا در نوزادان زودرس متولد شده (بین هفته های ۲۰ تا ۳۶ بارداری) همراه باشد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی، ۳۰۴ پرونده نوزاد پیش از موعد متولد شده بین هفته های ۲۰ تا ۳۶ بارداری در سه بیمارستان میلاد، جواهری و امیرالمومنین تهران طی یک دوره زمانی یک ساله مورد بررسی قرار گرفت. سن بارداری به چهار گروه A (۲۱ تا ۲۴ هفتگی)، B (۲۵ تا ۲۸ هفتگی)، C (۲۹ تا ۳۲ هفتگی) و D (۳۳ تا ۳۶ هفتگی) تقسیم بندی شد و تعداد موردها و توزیع نسبی میزان زنده ماندن و مرگ و میز پس از تولد نوزادان پره ترم در هر یک از گروه های سنی محاسبه شد.
یافته ها: فراوانی نسبی زنده ماندن در نوزادان پره ترم در گروه ۱۱,۱A درصد گروه??.?B درصد گروه??.?C درصد گروه??.?D درصد بود.
نتیجه گیری: یافته ها نشان دهنده افزایش ناگهانی میزان بقا در نوزادان متولد شده پس از هفته ۲۸ بارداری نسبت به زمان قبل از آن است. بنظر می رسد نتایج این تحقیق و یافته های سایر مطالعات، با مضمون استنباط شده از آیات شریفه مورد بحث مطابقت داشته و بر اعجاز بیان این مطلب در ۱۴ قرن گذشته صحه می گذارد.
مریم ذاکری حمیدی، میترا مسعودی تنکابنی، بنفشه محمدی زیدی، عیسی محمدی زیدی، فریبا صادقی،
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده
سابقه و هدف: هدف آمنیوتومی، تسریع انقباضات رحمی و کوتاه کردن طول لیبر می باشد. با این وجود نگرانیهایی در مورد پیامدهای ناخواسته آن روی مادر و نوزاد وجود دارد. این پژوهش به منظور مقایسه اثر آمنیوتومی زودهنگام و دیرهنگام با پارگی قبل از موعد پردهها (PROM) بر نوع زایمان و پیامد های زایمانی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه کوهورت در بیمارستان شهید رجایی تنکابن روی ۲۰۰ زنان باردار ترم با حاملگی منفرد و جنین سفالیک صورت پذیرفت. دادهها با نرم افزار SPSS ویرایش ۱۷ و آزمونهای آماری کایدو ،دقیق فیشر و ANOVA آنالیز شد.
یافتهها: میانگین مدت مرحله اول لیبر به طور معنیداری در گروه آمنیوتومی زودهنگام (۲۲/۱۴± ۲۹/۱۵ساعت) در مقایسه با گروه آمنیوتومی دیرهنگام (۵۸/۵± ۲۷/۱۰ ساعت) و گروه پارگی قبل از موعد پردهها (۳۰ /۵ ±۸۱/۱۰ ساعت) بیشتر بود (۰۱۲/۰=P). میزان سزارین در گروه آمنیوتومی زودهنگام (۳۸/۱۷%) در مقایسه با دو گروه دیگر بالاتر بود (۲/۴ % در گروه آمنیوتومی دیرهنگام و ۳۷/۲ در گروه PROM) (۰۱۸/۰>P). الگوهای غیر طبیعی ضربان قلب جنین در ۰۱/۱۵% مادران گروه آمنیوتومی زودهنگام و ۳۶/۳% مادران گروه PROM وجود داشت (۰۰۱/۰>P). بین سه گروه از نظر سایر پیامدهای مادری و نوزادی اختلاف معنیداری دیده نشد.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش باید اقداماتی جهت آماده کردن سرویکس به منظور ارتقاء امتیاز بیشاپ انجام داد.
فاطمه خیریت، میترا تدین نجف آبادی، پروانه موسوی، محمدحسین حقیقی زاده، فروغ نامجویان،
دوره ۳۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
سابقه و هدف: درد بعد از زایمان، از مشکلات دوران نفاس است. مهارکنندههای پروستاگلاندین مانند داروهای ضدالتهابی غیراستروئیدی معمولا برای کاهش درد استفاده میشوند، اما ممکن است باعث عوارض جانبی دستگاه گوارش شوند. در این مطالعه، اثر اسانس شوید و مفنامیک اسید بر مدت درد بعد از زایمان مقایسه شد.
روش بررسی: ۱۰۸ زن چندزایی که در بیمارستان رازی اهواز به روش طبیعی زایمان کرده و درد بعد از زایمان به روش تصادفی ساده در دو گروه ۵۴ نفری اسانس شوید (mg/kg۵/۱) و مفنامیک اسید (کپسول ۲۵۰میلی گرم) قرار گرفتند. میزان درد ۲ ساعت پس از زایمان با استفاده از مقیاس دیداری درد اندازه گیری شد. در بیمارانی که نمره درد ۱/۳ و بالاتر داشتند، در صورت ادامه یافتن درد هر ۶ ساعت تا ۴ بار، اسانس یا مفنامیک اسید تجویز شد. به دنبال مصرف اسانس شوید یا مفنامیک از بیمار خواسته میشد زمان اثر دارو، زمان از بین رفتن کامل درد و شروع مجدد درد بعدی را اعلام کند. تحلیل دادهها با نرم افزار SPSS نسخه۲۲ و با استفاده از آزمونهای t، کای دو و اندازهگیری مکرر انجام شد.
یافته ها: مدت درد در طول زمان در هر گروه کاهش معنیداری داشت (نوبت اول و چهارم اسانس شوید ۲۱/۳± ۲/۳۹ و ۸۹/۱±۰۷/۳۲ دقیقه و نوبت اول و چهارم مفنامیک اسید ۰۹/۴± ۵/۴۰ و ۱۵/۳± ۹۷/۳۱ دقیقه) (۰۰۱/۰>P). میانگین زمان اثر دارو بعد از مداخله نوبت دوم و سوم به ترتیب در گروه اسانس (۷۴/۲±۸۹/۲۰ و ۰۵/۲±۲۴/۱۹ دقیقه) تفاوت آماری معنیداری با گروه مفنامیک (۸۵/۳±۳۴/۲۲ و ۵۵/۳±۱۲/۲۱ دقیقه) داشت (۰۰۵/۰>P).
نتیجهگیری: شروع اثر اسانس شوید سریعتر از مفنامیک است و میتوان از اسانس به دلیل نداشتن عارضه گوارشی استفاده کرد.
رویا باغانی، مریم آرادمهر،
دوره ۳۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
سابقه و هدف: مرحله دوم زایمان نیاز به صرف انرژی نسبتاً بالایی دارد. خستگی ناشی از زایمان تجربه نامطلوب برای مادران به حساب میآید. لذا در این مطالعه تاثیر نحوه مدیریت مرحله دوم زایمان، بر میزان خستگی مادر و تجربه زایمان در زنان نخست زا بررسی شد.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی یک سوکور بر روی ۶۰ زن واجد مشخصات پژوهش در بیمارستان مبینی سبزوار انجام شد. واحدهای پژوهش بر اساس تمایل در یکی از دو گروه قرار گرفتند. در گروه زور زدن فعال، با شروع انقباضات مادر نفس عمیق کشیده و با نگه داشتن نفس ده ثانیه زور میزند. در گروه زور زدن خود به خود، مادر به طور فعال هیچ زوری نمیزند (مگر زور و فشاری که به طور غیر ارادی ایجاد میشود). تا هنگامی که سر جنین سه سانتیمتر در مدخل واژن رویت شود. سپس افراد به تخت زایمان منتقل میشدند. چک لیست خستگی زایمان و تجربه زایمانی یک ساعت پس از زایمان تکمیل شدند. تحلیل آماری با نرم افزار SPSS و آزمونهای آماری t و مجذور کای انجام گرفت.
یافته ها: در گروه زور زدن خود به خود نسبت به روش فعال خستگی مادر بعد زایمان کمتر (۰۱/۰=p) بود و مادران احساس خوشایندتری از زایمان خود گزارش کردند (۰۰۱/۰=p). نمره آپگار در دو گروه تفاوتی نداشت.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه روش زور زدن خود به خود با احساس خستگی کمتر همراه است و تجربه خوشایندتری از زایمان را برای مادر فراهم میکند، توصیه به استفاده از این روش در مرحله دوم زایمان منطقی به نظر میرسد.
دکتر محدثه عادلی، مریم آرادمهر، اکرم اشرفی زاده، عباس قدرتی تربیتی،
دوره ۳۳، شماره ۴ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده
سابقه و هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر تماس پوستی کوتاه مدت هم آغوشی (کانگورویی) و شکمی مادر و نوزاد بر افسردگی پس از زایمان مادران بستری در بیمارستانهای تربت حیدریه انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی یک سوکور در سال۱۳۹۷بر روی ۶۸ زن باردار واجد شرایط در تربت حیدریه انجام شد. افراد به طور تصادفی در دو گروه مداخله (تماس پوستی هم آغوشی یا کانگورویی) و گروه شاهد (تماس پوستی شکمی) قرار گرفتند. پرسشنامههای اطلاعات دموگرافیک و باروری و طبی، اطلاعات مربوط به مراحل اول، دوم و سوم زایمان، و پرسشنامه سنجش افسردگی زونگ برای هر دو گروه بلافاصله و دو ماه پس از زایمان تکمیل شد. تحلیل با نرم افزار SPSS نسخه ۱۳ و آزمونهای مجذورکای، تیمستقل و منویتنی انجام شد. میزانp کمتر از ۰۵/۰ معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: در بدو تولد بین دو گروه تماس پوستی کوتاه مدت هم آغوشی(کانگورویی) و تماس پوستی کوتاه مدت شکمی، تفاوت آماری معنی داری از نظر میانگین نمره افسردگی (۷/۰P=) وجود نداشت. همچنین ۲ ماه پس از تولد، میانگین نمره افسردگی بین دو گروه تفاوتی نداشت (۱/۰=P). از نظر شدت افسردگی نیز در بدو تولد (۷/۰P=) و ۲ ماه پس از تولد (۴/۰P=)، بین دو گروه تفاوت آماری معنیداری وجود نداشت.
نتیجهگیری: تماس پوستی کوتاه مدت هم آغوشی (کانگورویی) بر افسردگی مادر تاثیری ندارد و برای نتیجهگیری بهتر باید زمان آن افزایش یابد.