1- گروه ژنتیک پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران ، nooridaloii@sina.tums.ac.ir 2- دانشجوی کارشناسی ارشد ژنتیک انسانی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
چکیده: (9649 مشاهده)
فارماکوژنومیک در زمینه سرطان هم چنان به عنوان مناسبترین راهکار برای درمان فردی بیماران در نظر گرفته میشود، اگرچه تاکنون کاربرد بالینی آنها به چند ژن محدود بوده است. در شماری از سرطانهارابطه بین ژنوتیپ و نتایج بالینی امیدبخش بوده است، اما از آن جا که اغلب مطالعات فارماکوژنومیک جاری به نقش در حال ظهور سلولهای بنیادی سرطانی (cancer stem cells, CSCs) در حساسیت و مقاومت در برابر داروها توجهی نداشته است، نتایج پرفروغی حاصل نگردیده است. سلولهای بنیادی سرطانی به عنوان یک ریز جمعیت سلولی در تومورها، ظاهرا تنها سلولهای آغاز کننده تومورهای سرطانی در یک بدخیمی هستند و به همین دلیل در راس ردهبندی سلولهای سرطانی قرار میگیرند. با این حال، مطالعات فارماکوژنومیکی تفاوتهای ژنتیکی موجود در مسیرهای پیام رسانی ویژهای که در این سلولها به نحو متمایزی از دیگر سلولها فعالتر است، نادیده گرفته است. افزون بر این، در بسیاری از بدخیمیها، سلولهای بنیادی سرطانی نشان دهنده یک زیرجمعیت نادر است. بنابراین، کل نیمرخ بیانی تومورها ممکن است در اصل تحت تاثیر الگوهای بیانی سلولهای بنیادی سرطانی باشند. در این مقاله مروری، شواهد موجود در مقامت دارویی سلولهای بنیادی سرطانی مورد بررسی قرارگرفته و نشان داده شده است که چگونه تغییرات ژنتیکی رایج در ژنهای مربوط به سلولهای بنیادی سرطانی ممکن است پیش بینی کننده پاسخ فرد به عاملهای ضد سرطانی باشد. هم چنین، دیدگاهها و راهکارهای جدید در شناسایی این سلولها مورد بحث قرار گرفته است.